آرشوآرشو، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 4 روز سن داره

آرشو کاکای ما

بعداز یک سالگی

پسر قشنگم تکیه گاه خستگیهایم آنقدر وابسته ات هستم که یک لحظه دوریت قلبم را میفشارد اکنون که یک سال راپشت سر گذاشتیم خیلی دلم میخواست بیشتر از آنچه هستم باشم اگر گاهی ندانسته بی توجهی به تو کردم مرا ببخش عذاب وجدانم بابت اینه که امروز تو عزیز دلم بی قرار بودی .چون دیروز کلی برف اومد وهمه جا رو سفید پوش کرد وتو از پشت پنجره دانه های برف رو نگاه میکردی وبا انگشت اونها رو دنبال میکردی وچشمات بابت اون همه سفیدی گرد شده بود منم بهت قول دادم که میریم آدم برفی درست میکنیم اما نتونستم پسر گلم قولی که بهت داده بودم رو فراموش نکردم فردا دو تایی باهم میریم بیرون وکلی برف بازی میکنیم چندتا عکس بعد از یک سالگی رو برای پسر گلم میزا...
13 بهمن 1391

عکسهای تولد آرشو جون

پسرگلم همونطور که گفتم جشن تولدت رو یک هفته دیرتر گرفتیم اما واقعا با صفا بود و کلی بهت خوش گذشت گل سر سبد بودی و جم که میخوردی شرق شرق ازت عکس میگرفتیم اما متاسفانه عکسهایی که با دوربین ازت گرفتیم قابل آپلود نیستن وتنها چند تا عکس که با گوشی خودم گرفته ام را برات میزارم البته سری به سایتهای آپلود میزنم شاید بتونم چند عکس خوشگلتو تو وبلاگت بزارم کیک تولدت باب اسفنجی بود ومدام میخواستی با کله بری داخلش این کیک رو خودم درست کردم خیلی خوشمزه شده بود عکس ژله هارو هم برات میزارم این ژله تخم مرغی که بچه ها واقعا دوس داشتن ژله خورده شیشه   ...
12 بهمن 1391
1